حکم اعدام ۲ تن از عوامل شهادت مظلومانه شهید عجمیان اجرا شد
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۸۱۵۵۹
محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی، عوامل اصلی جنایتی که منجر به شهادت مظلومانه سیدروحالله عجمیان شد، صبح امروز هفدهم دیماه به دار مجازات آویخته شدند.
به گزارش ایمنا، دوازدهم آبانماه تعدادی از اغتشاشگران اطراف آرامستان بهشت سکینه و کمالشهر کرج به بهانه شرکت در مراسم چهلم یکی از جانباختگان اغتشاشات با ایجاد ناآرامی، ریختن سنگ، چوب و نخالههای ساختمانی، اقدام به بستن آزاد راه کرج_قزوین و اختلال در عبورومرور خودروها، تخریب اموال عمومی، خصوصی و ضرب و جرح مأموران کردند، در حوادث این روز، سیدروحالله عجمیان یکی از حافظان امنیت مظلومانه به شهادت رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهید عجمیان بدون هیچ سلاحی به همراه تعدادی از مردم که به جهت انسداد آزادراه در ترافیک مانده بودند در حال کمک جهت رفع انسداد بود و در این حین به صرف اینکه لباس بسیجی بر تن داشت مورد حمله اغتشاشگران قرار میگیرد و تعدادی از آنها با قساوت و بیرحمی وی را به شهادت میرسانند.
در پی این حادثه تلخ و ناگوار، بلافاصله پروندهای در دادسرای امور جنایی و جرایم خاص کرج تشکیل و بازپرس مربوطه دستورات قضائی لازم را جهت شناسایی و بازداشت متهمان به اداره کل اطلاعات استان البرز صادر میکند.
در این پرونده در مجموع برای ۱۶ نفر از متهمان قرار جلب به دادرسی و کیفرخواست صادر و در تاریخ نهم آذرماه جلسات دادگاه انقلاب اسلامی و دادگاه کیفری یک استان البرز برای رسیدگی به اتهام افراد دخیل در شهادت روحالله عجمیان و حوادت آن روز بهشت سکینه کرج آغاز شد.
در جلسات دادگاه متهمان به صراحت نحوه شهادت سیدروحالله عجمیان را تشریح و به نقش خود در این جنایت اعتراف کردند، همچنین تصاویر و اسناد مرتبط با این واقعه نیز در دادگاه به نمایش درآمد.
مروری بر اقدامات جنایتکارانه محکومانپس از دستگیری عوامل شهادت سیدروح الله عجمیان، در بازسازی صحنه جرم متهمان نحوه قتل را بازسازی کردند، همچنین اظهارات و اقاریر صریح و متعدد متهمان مبنی بر ارتکاب جرایم و تشریح صحنه جرم، کشف آلات و ادوات جرم از متهمان، بازبینی تلفن همراه آنها و کشف مطالب مجرمانه، تصاویر و فیلمهای منتشر شده از روز حادثه مبنی بر نحوه به شهادت رساندن مدافع امنیت شهید سیدروح الله عجمیان نیز اتهامات متهمان را اثبات میکرد.
روایت محمدمهدی کرمی از روز شهادت شهید عجمیان در جلسه دادگاهمحمدمهدی کرمی، متهم ردیف اول پرونده در جلسات دادگاه با تشریح کامل اقدامات خود در روز حادثه، اظهار کرد: شب یازدهم آبانماه بود که یکی از دوستانم به من پیام داد و گفت فردا دوازدهم آبان روز چهلم حدیث نجفی است و ما هم برای حضور در آن مراسم آماده میشویم، لذا من نیز قصد کردم که در این مراسم حاضر شوم، در روز دوازدهم آبان نزدیک ۱۱ صبح بود که به ترافیک اتوبان رسیدم، از ماشین پیاده شدم و با افراد حاضر در صحنه شعار دادم و به سمت مأموران سنگ پرتاب کردم، در ادامه به سمت زیرگذر که رفتم مشاهده کردم که جمعی از افراد در آنجا تجمع کردهاند، لذا در ادامه من نیز به این جمع پیوستم و شنیدم که فردی فریاد میزند بسیجی بسیجی. در ادامه دیدم که بسیجی روی زمین افتاده و دو تا سه نفر بالای سرش ایستادهاند و با سنگ و چوب به سر و صورتش ضربه میزنند، هر کسی یکی دو تا مشت میزد و فرار میکرد.
وی ادامه داد: همین طور که شهید با دست خالی در حال فرار بود، سنگ و چوب به سمتش پرت میکردند و افرادی که وی را میزدند بالای ۳۰ تا ۴۰ نفر بودند.
این متهم ردیف اول پرونده در خصوص اقدامات خود، تصریح کرد: دستم را انداختم سمت شانه راستش و چرخاندمش و بعد با یک سنگ به سرش ضربه زدم، بعد از اینکه این سنگ را زدم با مشت سه ضربه به سرش وارد کردم، بعد شهید را دیدم که زمین افتاده و در همین حالت یک نفر روی پهلو و دنده سمت راستش میپرید.
وی اضافه کرد: بعد از اینکه اطراف شهید خلوت شد به سمتش رفتم و با پا یک ضربه به وسط پاهایش و دو ضربه به زانوهایش زدم. در همین حین یک فرد آمد و سه تا چهار ضربه چاقو به سمت ناحیه شکم و پهلو شهید وارد کرد و بعد از اینکه چاقو را زد و از روی شکمش بلند شد من پاهای او را گرفتم و به سمت جلوی خاور روی زمین کشیدم که در همین لحظه کفشهایش از پاهایش درآمدند و با آنها دو ضربه به سمت صورتش زدم و بعد یک ضربه با پای چپ به سر و گردن و دو تا سه ضربه نیز با کفش به صورتش وارد کردم.
در جلسات دادگاه، فیلم و تصاویر اقدامات محکوم علیه کرمی نسبت به شهید عجمیان نیز به نمایش درآمد.
روایت سید محمد حسینی از روز حادثه و نحوه شهادت شهید عجمیان در جلسه دادگاهسیدمحمد حسینی، فرزند سیدحسن متهم ردیف دوم این پرونده است، فردی که با چاقو ضرباتی به شهید وارد کرده است.
وی در جلسه دادگاه اقداماتش در زمان شهادت شهید عجمیان را تشریح کرد و گفت: من جزو آخرین نفراتی بودم که به بالای سر شهید عجمیان آمدم، افرادی به شهید توهین میکردند و به وی لگد میزدند.
این متهم ردیف دوم به صراحت در دادگاه اعلام کرد: چاقوی خود را دو مرتبه و به عمق دو بند انگشت به بدن شهید عجمیان فشار دادم و در مرتبه سوم کمی به داخل بدن وی وارد کردم.
در رابطه با اقدام جنایتکارانه محکوم حسینی در روز حادثه، دیگر متهمان پرونده نیز به صراحت وی را به عنوان فردی معرفی کردند که به شهید چاقو زد و با توجه به اینکه سیدمحمد حسینی در آن روز پیراهن قرمز به تن داشته حتی قبل از شناسایی و بازداشت ایشان، سایر متهمانی که قبل از وی بازداشت شدند همگی گفتند، فردی که لباس قرمز داشته چندین ضربه چاقو به شهید زده است.
محمدمهدی کرمی در دادگاه زمانی که حادثه را در حضور سید محمد حسینی تشریح میکرد، گفت: یک فرد آمد و با سه تا چهار ضربه به اندازه دو بند انگشت با چاقو به سمت ناحیه شکم و پهلو شهید ضربه وارد کرد.
قاضی از کرمی پرسید: چه کسی با چاقو به دنده شهید ضربه کرد؟
کرمی به محمد حسینی اشاره کرد و ادامه داد: این فرد با چاقو به ناحیه شکم و پهلوی شهید ضربه زد.
تصاویر و فیلمهایی که از روز حادثه به دست آمده است نشان میدهد، متهم در زمان انسداد اتوبان تهران_کرج و در زمان شهادت شهید سیدروح الله عجمیان حضور فعال داشته و تصاویری از زمانی که سنگ در دست داشته نیز منتشر شده است.
در نهایت پس از برگزاری جلسات دادگاه، ختم رسیدگی از سوی دادگاه اعلام و در تاریخ سیزدهم آذرماه، احکام اولیه این پرونده صادر شد.
بر اساس احکام صادرشده اولیه محمدمهدی کرمی و سیدمحمدحسینی، به اتهام افساد فیالارض از طریق ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور، حمله به مأموران حافظ امنیت و جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد که موجب اخلال شدید در نظم عمومی و ناامنی در کشور و منتهی به شهادت سید روح الله عجمیان بود به اعدام محکوم شدند.
بر اساس این گزارش احکام صادره پس از اعتراض متهمان در دیوان عالی کشور مورد بررسی مجدد قرار گرفت و رأی دیوان عالی کشور بعد از بررسی دقیق پرونده درخصوص فرجامخواهی متهمان پرونده شهادت سیدروحالله عجمیان صادر شد.
با توجه به قرائن و مستندات موجود در پرونده، دیوان عالی کشور، فرجامخواهی محکومان محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی را وارد و موجه تشخیص نداد و حکم صادر شده از دادگاه را به استناد بند الف ماده ۴۶۹ قانون آئین دادرسی کیفری تأیید کرد.
بر همین اساس و پس از طی تمام مراحل قانونی و تأیید رأی از سوی دیوان عالی کشور، حکم اعدام محکومان محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی صبح امروز اجرا شد.
منبع: میزان
کد خبر 631930منبع: ایمنا
کلیدواژه: اعدام حکم اعدام اجرای حکم اعدام محکوم به اعدام اغتشاشات اخیر ایران اغتشاشات اغتشاشات ایران شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق سیدروح الله عجمیان دیوان عالی کشور سیدمحمد حسینی جلسات دادگاه شهید عجمیان شهادت شهید متهم ردیف روز حادثه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۸۱۵۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهید عبدالرضا موسوی؛ از رتبه اول کنکور پزشکی تا شهادت برای فتح خرمشهر/ شهیدی که محل دفنش را مشخص کرده بود
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، شهید عبدالرضا موسوی جانشین شهید محمد جهان آرا در سپاه خرمشهر بود. این دو شهید بزرگوار تا پای جان برای حفظ شهرشان در هنگام تجاوز دشمن جنگیدند و همراه دیگر مدافعان خونین شهر مقاومت کردند.
چهارم آبان ۵۹ که خرمشهر سقوط کرد، همگی هم قسم شدند تا خاک میهن را از دشمن پس بگیرند، اما قسمت نبود هیچ کدام شان آزادی خرمشهر را در سوم خرداد ۱۳۶۱ ببینند. محمد جهان آرا در هفتم مهرماه ۱۳۶۰ در حادثه سقوط هواپیمای فرماندهان در کهریزک تهران به شهادت رسید و موسوی نیز در ۱۷ اردیبهشت سال ۶۱ در جریان عملیات «الی بیت المقدس» و قبل از آزادی خرمشهر شهید شد.
به مناسبت سالگرد شهادت سردار شهید دکتر عبدالرضا موسوی، با فراهه عبدالخانی مادر و خاتون موسوی خواهر شهید گفت و گویی انجام دادیم.
بانو عبدالخانی مادر ۸۶ ساله شهید در بیان خاطراتی از آخرین ماههای حیات زمینی فرزندش میگوید: شاید دو یا سه ماه به شهادت عبدالرضا باقی مانده بود که هفتهای چند بار من را به گلزار شهدای آبادان میبرد. آن زمان خرمشهر سقوط کرده بود و ما در آبادان حضور داشتیم.
مادر شهید ادامه میدهد: یکبار به عبدالرضا گفتم: پسرم! چرا این قدر من را به گلزار شهدا میآوری. جاهای دیگری هم برای رفتن و سرزدن وجود دارد. در پاسخ گفت: "اینجا قطعهای از بهشت است مادر جان! اینجا بهترین بندگان خدا آمریده اند. " دو یا سه ماه بعد خودش هم به شهادت رسید و پیکرش در همان گلزار دفن شد.
وی در بیان خاطره دیگری از فرزندش اظهار داشت: یک روز دیدم که عبدالرضا برمزار شهیدی قرآن میخواند. صوت بسیار زیبایی داشت. آن روز مرحوم همسرم (پدر شهید) همراه مان بود. گفتیم: عبدالرضاای کاش بر مزار ما هم اینطور با صدای خوش قرآن بخوانی. گفت: نه من دوست دارم شما بر مزارم قرآن بخوانید. من و پدرش خیلی ناراحت شدیم. گفتیم تو جوانی، اما ما سن و سالی داریم. تو باید بمانی و حالا حالاها زندگی کنی. ما برای تو آرزوها داریم. اما عبدالرضا روی حرف خودش بود و میگفت روزی میرسد که ما برسر مزار او قرآن بخوانیم.
این مادر شهید میافزاید: پسرم در اواخر عمر زمینی اش مرتب به گلزار شهدا میرفت. خودش هم بوی شهدا را گرفته بود. یک روز در گلزار شهدای آبادان دیدم عبدالرضا کنار مزار شهید گمنامی ایستاده و در فضای خالی کنار مزار شهید، چوبی را به زمین فرو میکند. جلوتر رفتم و دیدم در آن فضای خالی کنار قبر شهید گمنام، مرتب این چوب را فشار میدهد. پرسیدم: چرا همچین کاری میکنی؟ گفت: اینجا محل دفن من است. زمانی که شهید شدم، من را اینجا دفن میکنند.
بانو عبدالخانی ادامه میدهد: آن زمان هنوز خرمشهر آزاد نشده بود و به حتم اگر خونین شهر آزاد میشد و به شهرمان برمی گشتیم، به حتم او را در خرمشهر دفن میکردند. چون شهر ما آنجا بود. اما انگار به دل پسرم برات شده بود که قبل از آزادی خرمشهر به شهادت میرسد و پیکرش را در همین گلزار شهدای آبادان دفن میکنند. اتفاقا همین طور هم شد و پسرم چند روز قبل از آزادی خرمشهر به شهادت رسید و پیکرش را در جایی دفن کردند که خودش نشان داده بود.
خاتون موسوی خواهر شهید نیز از قول مادرش اظهار میدارد: چند ماه قبل از شهادت عبدالرضا، به خاطر علاقه و جایگاه بسیار بالایی که در خانواده داشت، میخواست همه را خصوصا مادرمان را آماده شهادتش کند؛ لذا زیاد مادرمان را به گلزار شهدا میبرد و برسر مزار آنها قرآن میخواند و از مقام شهدا برای مادر میگفت. همه اینها به خاطر این بود که پدر و مادر را آماده شهادتش کند.
خواهرشهید بیان میدارد: مادرم قضیه چوبی را که برادرم در محل دفنش به زمین فرو برده بود را تعریف کرد. روز دفن عبدالرضا، این چوب درست بالای مزارش بود. ما آن چوب را میدیدیدم و به کرامت این شهید بزرگوار پی بردیم که چطور مدتی قبل از شهادتش، محل دفن خودش را نشان داده بود. مادر میگوید وقتی که من چوب را بالای مزار پسرم دیدم، همانجا فهمیدم خدا نگاه بسیار خاصی به او دارد.
خواهر شهید میافزاید: سال ۱۳۵۵ شهید عبدالرضا موسوی در رشته پزشکی در کل ایران نفر اول شد و همچنین نفر اول اعزام به خارج از کشور بود. این شهید بزگوار سرشار از نبوغ، استعداد، هوش، ذکاوت، پشتکار، تقوا، تواضع، مدیریت، مسولیت پذیری و البته خلوص محض بود.
انتهای پیام/